به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی حرفی نو از ایسنا کارگردان فیلم کیمیا گفت: سالها پیش هنگام تصویربرداری فیلم کیمیا در حرم دوربین و بازیگر باید در صحن میآمدند اما بیان میشد که این کار کفر است. ما هر کاری کردیم، گفتند امکان ندارد اما مرحوم خسرو شکیبایی مشکل را حل کرد.
احمدرضا درویش شب یکم خرداد ماه در حاشیه اکران فیلم کیمیا در جریان نمایش آثار منتخب سینمای ایران در دهه کرامت که در پردیس مهر کوهسنگی برگزار شد، اظهار کرد: هر دعوتی و هر طلبشدنی از طرف مشهد باشد، با رغبت بالا مورد استقبال قرار میگیرد. من نیز به عنوان یک شهروند ایرانی بسیار خوشحال بودم چنین دعوتی از من صورت گرفته است. خوشحالم بعد از سالها در مورد فیلم کیمیا صحبت شد.
وی با بیان اینکه کیمیا فیلم چهارم من بود، عنوان کرد: سومین فیلمی که ساختم، آذرخش بود که بعد از ساختن آن، هارون یشایایی که فیلمهای درخشانی ساخته است، ۲ سال قبل از ساخت کیمیا و بعد از دیدن فیلم آذرخش، به من که ۳۰ ساله بودم، گفت تمایل دارم در آثار سینمایی من فیلمی در خصوص جنگ باشد و میخواهم آن را برای من بسازید. من نیز استقبال کردم.
این کارگردان سینما افزود: ما هیچ طرحی نداشتیم. آقای یشایایی به من گفت عجلهای ندارد و من فرصت دارم ایدههایم را بیاورم. چند طرح دادم که براساس آن به طرح اولیه کیمیا رسیدیم. این طرح را به تدریج پرورش دادیم و فیلم به تصویب رسید. پس از آن شروع به ساخت کردیم که تجربه عجیبی بود.
درویش با اشاره به اینکه فیلم در دوره آنالوگ ساخته شد، تصریح کرد: امروز وضعیت سختافزاری و نرمافزاری تفاوت پیدا کرده و ساخت فیلم تسهیل شده است. آن زمان کار به شدت دشوار بود. فیلمسازی دفاع مقدس تازه در حال شکل گرفتن بود و باید فرمهای مختلفی را پی میگرفتیم. من نیز جزو فیلمسازان جوان بودم. آنچه از پشت صحنه آموختم برای من بسیار بیشتر از جلوی دوربین محصول داشت. چیزهای زیادی یاد گرفتم؛ مانند یک دانشگاه بود.
وی بیان کرد: یک مورد در فیلم برای من ارزشمند بود و آن، اینکه بسیاری از صحنههای بخشهای مربوط به جنگ و لوکیشنها واقعی بود. در واقع لوکیشنها ساخته نشده بلکه انتخاب شده بود. این فیلم سندی باقیمانده از یک اتفاق تاریخی و معاصر است. ماندگارترین تصویر و هویت اصلی فیلم پلانی است که ساکی از بالای کادر روی زمین میافتد؛ انگار بار سنگینی بر زمین گذاشته میشود. خسرو شکیبایی با حس این کار را انجام داد.
کارگردان فیلم کیمیا گفت: ساختمان بکگراند ساختمان آموزش و پرورش آبادان است. روز دوم یا سوم جنگ با مدیران مدارس در همان ساختمان جلسه میگذارند که بررسی کنند مدارس تعطیل شود یا خیر. همان زمان یک راکت به آن ساختمان برخورد میکند و همه شهید میشوند. ما همین ساختمان را برای فیلمبرداری انتخاب کردیم.
درویش خاطرنشان کرد: روز سوم فیلمبرداری دست خسرو شکیبایی شکست و پنج عمل جراحی روی آن انجام شد. یک هفته بعد از عمل به پیشنهاد خسرو شکیبایی فیلمبرداری را در مشهد آغاز کردیم. درد زیادی داشت و مسکن زیادی مصرف میکرد. بازیگر خلاق، عاشق و متعهد این گونه است. فقط بازیگری سازنده نیست؛ انسان بودن و سبک زندگی نیز مهم است. هنرمند نمیتواند جایگاه بالا و مرتبت هنرمندی داشته باشد اما فرد بااخلاقی نباشد.
وی در خصوص مشکلات فیلمبرداری در حرم بیان کرد: آن زمان دوربین و بازیگر باید در صحن میآمدند اما بیان میشد که این کار کفر است. از حضور دوربین در صحن آن هم با بازیگر صحبت نکنید. ما هر کاری کردیم، گفتند امکان ندارد اما خسرو شکیبایی مشکل را حل کرد. آن زمان گوشی تلفن همراه نبود. شکیبایی به لابی رفت با فردی تماس گرفت و گفت «مساله حل شد فردا با آقای طبسی جلسه داریم».
این کارگردان سینما ادامه داد: خسرو شکیبایی گفت «به زیارت رفته بودم؛ فردی من را در حرم دید و گفت آقای شکیبایی شما هستید؟ آن فرد رئیس دفتر آقای طبسی بود». او تلفنی به شکیبایی میدهد و بیان میکند «هر کاری بود، ما در خدمتیم». خسرو شکیبایی هم با وی تماس میگیرد و بیان میکند که «ما میخواهیم حاجآقا را ببینیم»؛ آن فرد نیز برای روز بعد قرار ملاقاتی تنظیم میکند. فردای آن روز به تالار آیینه رفتیم؛ ۶۰ الی ۷۰ روحانی دور نشسته بودند؛ با خودم میاندیشیدم مگر میتوان در حضور آنها چنین موضوعی را مطرح کرد.
درویش اضافه کرد: موضوع را توضیح دادم؛ مرحوم آیتالله طبسی گفت «نه؛ این بدعت میشود؛ خدا قبول میکند؛ در مکان دیگری فیلمبرداری کنید». خسرو شکیبایی ایستاد؛ از یکی از معممان نیز خواست بایستد. عبای او را روی دوش خود انداخت؛ صندلی را وسط تالار برد؛ روی صندلی رفت و پلان طولانی مدرس را اجرا کرد. در بازی خود با همه کار داشت و مخاطبش تنها حاجآقا نبود. همه را به بازی گرفت. حاجآقا در انتها گفت «بشود» و انجام شد.
وی عنوان کرد: روش یشایایی، تهیهکننده فیلم، در سینما باعث شده اعتماد به نفس به هنرمند تزریق شود. سواد، عقلانیت و فهم هنری بسیار اهمیت دارد. مهمترین مساله در فعالیت فرهنگی علاوه بر مدیریت منابع و ارتباطات، مدیریت ارواح عمومی است.
کارگردان فیلم کیمیا ادامه داد: در واقع مهمترین کار یک کارگردان مدیریت ارواح جمعی است. مهمترین عنصر قصه شخصیت بوده و مهمترین عنصری که میخواهد در یک فیلم تولید شود تا یک قصه را شکل دهد، انسان است؛ بنابراین اینجاست که احساس اهمیت پیدا میکند و باید مدیریت شود. آقای یشایایی این کار را بسیار خوب میدانست و به خوبی آن را مدیریت میکرد.
درویش گفت: برای کل فیلم ۵۵ میلیون تومان هزینه شد؛ در حالی که آن زمان با سه تا چهار میلیون تومان میشد فیلم ساخت. هزینه برخی صحنههای کیمیا به اندازه یک فیلم بود و تصویربرداری دوباره یک صحنه مشکل بود.
وی در خصوص پروژه رستاخیز نیز تصریح کرد: من از رستاخیز عبور کردم. این فیلم سرنوشت خود را دارد و زنده است.
درویش با اشاره به اینکه کار برای امام رضا(ع) ساخته شده و دغدغه من است، خاطرنشان کرد: واقعیت این است که «او میکشد قلاب را». کار ما این گونه است که اصطلاحا خودش میگوید بیا. در مورد اهل بیت(ع) نیز این گونه بوده و عنصر خیال خودش صدا میکند. هیچ تصمیمی بیارتباط با هم نیست و همه فلسفه، علت و دلیل دارد.
فیلم کیمیا به کارگردانی احمدرضا درویش در سال ۱۳۷۳ تولید شده است. هارون یشایایی تهیهکننده و احمدرضا درویش نویسنده این اثر بودند. مرحوم خسرو شکیبایی، بیتا فرهی و رضا کیانیان در این فیلم به ایفاء نقش پرداختهاند.