خبرگزاری ایرنا در یادداشتی نوشت: احمدرضا درویش، از همان سالهایی که کانیمانگا را نوشت و با اقبال عمومی مواجه شد و سپس با آخرین پرواز، نخستین ساخته بلند سینمایی خود را کارگردانی کرد، شخصیتی آرام، کاردان و متین داشت؛
درست مانند امروز که ترجیح میدهد به جای اعتراض، در گوشهای بنشیند، دور کارهای پروژههای را خط بکشد و برای خود بنویسد و اگر فرصتی شد، آن نوشتهها را به فیلم تبدیل کند. درویش حتی در غائلهای که برای فیلم رستاخیز او به وجود آمد، در گوشهای ایستاد و تنها نظارهگر شد و هیچگاه در آتش حاشیهسازانی که قصد ماهی گرفتن از آب گلآلود را داشتند، ندمید.
شروع درویش زیر سایه سنگین بزرگانی چون ملاقلیپور و حاتمیکیا، چندان درک نشد اما برند درویش، در سال ۷۳ و با کیمیا، در سینمای ایران ثبت شد. فیلمی که نوعی تلاش برای ورود به روایتگری جدید از سینمای کلاسیک دفاع مقدس تلقی شد و توانست به مدد غلظت داستانی بالا و تطابق با آرمانهای جامعه به جای مانده از جنگ؛ نظر مخاطبان و منتقدان بسیاری را به خود جلب کند.
درویش با فیلم کیمیا، خیلی زودتر از ملاقلیپور و حاتمیکیا، دوربینش را متوجه جامعه روز ایران و ترکشهای فرهنگی و اجتماعی جنگ بر پیکره آنهایی که از این حماسه باقی ماندند، کرد. درواقع پوستاندازی سینمای جنگ در دهه ۷۰، با این فیلم درویش آغاز و متجلی شد.
دوئل اما برگ برنده کارنامه درویش و یکی از بیگپروداکشنهای مهم تاریخ سینمای ماست که با اقبال گستردهای مواجه شد. دوئل، تراز حرفهای درویش را بهعنوان کارگردانی بزرگ، ارتقا داد و ثابت کرد که وی چقدر خوب میتواند کارگردانی برای پروژههای بزرگ باشد
رستاخیز ۸ سال از وقت درویش را گرفت و به یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی قرن کشور تبدیل شد اما درگیر حواشی فرامتن شد و متاسفانه نتوانست همتراز با پتانسیل خود دیده شود.
احمدرضا درویش، کارگردان تثبیتشده سینمای کشورمان است که در تمام این سالها، با عقلانیت پیش رفت و اکنون به درجهای از محبوبیت و تاثیرگذاری رسیده که هر اثر او، حکم یک اتفاق بزرگ را در سینمای ایران دارد. قدرمسلم آنکه خانهنشینی این سالهای درویش، نه به نفع دوستداران اوست و نه به نفع سینمای ایران. کارگردان محبوب سینما، زود برگردد