اخبار ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - 12 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 0 دقیقه
کپی شد!
0
لیلی گلستان:

ابراهیم گلستان به مانی حقیقی حسادت می‌کرد/ او خشن، بی‌رحم و بدطینت بود، این ۵۰ سال فقط مصاحبه می‌کرد تا از یاد مردم ایران نرود/ فروغ خیلی بدلباس و بدهیکل بود، پدرم به او پول می‌داد تا خوب زندگی کند، او زندگی پدر و مادر من را نابود کرد

گفت‌وگوی جالب توجه و پرحاشیه لیلی گلستان مترجم و گالری‌دار درباره سهراب سپهری، احمد شاملو، پدرش ابراهیم گلستان و برخی دیگر از روشنفکران ایرانی (قسمت دوم):

بالاخره آن نامه‌های معروف ابراهیم گلستان به فروغ فرخزاد را پیدا کردم ولی انتشار آنها تصویر فروغ را به شدت مخدوش می‌کند. در این نامه‌ها گلستان مدام به فروغ می‌گوید این کارها را نکن، بد است، حیف از تو است، خانم باش. او را به لندن فرستاده بود درس بخواند و مونتاژ یاد بگیرد. پدرم هم در این نامه‌ها می‌گوید خبرهایش به من می‌رسد چه کار می‌کنی، نکن.

فروغ دختر بد لباس و بد هیکلی بود و پدرم خرجش را می‌داد و او را به فرنگ فرستاد. در نامه می‌گوید به فلان مغازه برو، لباس بخر، شیک نیستی، لباس قشنگ تنت کن. ولی من هیچ وقت از فروغ خوشم نیامد چون زندگی پدر و مادر من را خراب کرد.

یک شب در خانه به پدرم تلفن کردم. گفتم می‌دانی امروز چه کسی به گالری آمده بود؟ گفت چه کسی؟ گفتم نورالدین کیانوری [دبیر کمیته مرکزی حزب توده در ایران و مرتبط با سرویس‌های جاسوسی شوروی]. با گریه گفت تو رو خدا راست می‌گویی؟! او گریه می‌کرد و من می‌خندیدم. گفتم چرا گریه می‌کنی؟ با گریه می‌گفت لیلی تو کیانوری را دیدی. خوش به حالت. چه گریه‌ای می‌کرد. همیشه اگر اسم کیانوری می‌آمد پدرم گریه‌اش می‌گرفت. چند وقت قبل هم به من گفت بعد از مردنم نمی‌خواهم جایی باشد که بیایید و گریه کنید انگار گریه کردن فقط برای کیانوری مجاز بود.

پدرم با کاوه [پسرش] خیلی بد کرد. وقتی خبر روی مین رفتنش را شنید گفت جنگ است و طبیعی است که آدم در جنگ بمیرد. زیادی واقع‌گرا بود. با خشونت واقع‌گرایی می‌کرد! من چه حالی شدم وقتی این برخورد سرد را پای تلفن شنیدم.

پدرم به پسرش یعنی کاوه به شدت حسادت می‌کرد. چون سال‌ها بود از این مملکت رفته و خودش هیچ کاری نکرده بود. کاوه جنگ رفت و ۸ سال در خط اول جبهه بود. آن عکس‌های فوق‌العاده را گرفت و جایزه رابرت کاپا را برد و آدم معروفی شد. برای مرام و منشش به جنگ رفت تا واقعیت ما را به دنیا بشناساند. پدرم به او حسادت می‌کرد. عکس‌هایش را نمی‌دید تا ناراحت نشود. چون خودش هیچ کاری نکرده بود.

به نوه‌اش یعنی مانی حقیقی هم خیلی حسادت می‌کرد. خبرنگاری پرسیده بود فیلم‌های نوه‌تان را دیده‌اید؟! گفت نه. او خشن و بی‌رحم بود و دچار بدطینتی شده بود. این ۵۰ سال فقط مصاحبه می‌کرد تا فراموش نشود و از یاد مردم ایران نرود. راه درستی هم رفت. رند باهوشی بود وگرنه عجیب است آدمی ۵۰ سال در ایران نباشد اما تا یک هفته پیش از مرگش دانشجویان و هنرمندان و مردم او را کاملاً بشناسند. من به یک مستندساز گفتم سراغ ابراهیم گلستان نرو! ممکن نیست بتوانی از او فیلمی بسازی. تحقیرت می‌کند، بی‌ادبی می‌کند، فحش می‌دهد و ممکن است از خانه‌اش بیرونت کند!

مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی فحش و افترا به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • موارد درگیری با کاربران در پاسخ به نظرات دیگر کاربران پذیرفته نمی‌شود.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *