بهروز غریبپور کارگردان تئاتر و خالق اپرای عروسکی ملی: یکی از آخرین نمایشهایی که آتیلا پسیانی در آن بازی کرد، «باغبان مرگ» نام داشت. آروند دشتآرای در سال ۱۳۹۵ آن را کارگردانی کرده بود، سالی که ما با او حشرونشر داشتیم تا آنجایی که من میدانم به مرگ «او» فکر نمیکردیم.
چرخ مست آتیلا را برای جهان نمایش آفریده بود: مادرش جمیله شیخی، بازیگر بود و آتیلای خردسال مشقهای مدرسهاش را پشت صحنه مینوشت زیرا مادرش هم عاشق صحنه بود. خانهاش صحنه بود و آتیلا را چرخ مست بر سر راه کارگردانی گذاشت، بهگمانم رکنالدین خسروی و در همان کودکی روی صحنهای رفت که مادرش هم میرفت؛
آتیلا یکبار به شوخی و جدی گفت: بچههای ما -من و فاطی- سر کوچه بزرگ شدهاند. فاطمه نقوی هم از تبار صحنه است و در شگفتم که این چرخ مست با چه تدبیری یک خانواده تئاتری را آفریده بود.
ر هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهران- مبارک آتیلا از من خواست برای ستاره جایی پیدا بکنم و او را در جدول نمایشها بگذارم و سرانجام تصمیم گرفتم که ستاره پسیانی در لابی تئاترشهر اجرا داشته باشد: کودکترین! کارگردان جشنواره ستاره بود. حالا او هم مثل پدر و مادرش در لابی تئاترشهر راحتتر از خانهشان نفس میکشید…
آبی که آتیلا میخورد، «بازیگری» میشد. طبیعی است که اگر کسی اینهمه کار بکند و آب را به بازیگری تبدیل بکند، پیاپی شاهکار یا کار خوب نمیآفریند، ولی سرشت او بازیگری و زبانش زبان نمایش و صحنه بود و پس از سالها یکی از نامآوران تئاتر ایران در صحنههای اروپایی شد و آن چرخ مست او را در ایران و اروپا به بازی میگرفت
آتیلای پسیانی هرچه بود و هرچه کرد، بهخاطر عشق فورانزده تئاتر از جان و جسمش بود. خانه او گستره جهان نمایش بود و گواهی میدهم برای بسیاری از استعدادهای جوان، پدری کرد. برادری کرد. میدانم کسانی با او سخت در جدال بودند و دشمنیشان را فریاد میکردند اما همانها هم از مرگ این عاشق جهان نمایش اگر گریان نباشند، غمگینند