فعال سیاسی اصلاحطلب: مخملباف یک الگوست که بفهمیم آدمها را در این سینما از کجا به کجا میرسانیم
به گزارش حرفینو علی ربیعی چهره سیاسی اصلاحطلب و وزیر کار و سخنگوی دولت سابق در گفتوگو با روزنامه اعتماد گفت: من نقدی دارم بر نظریه تند زندهیاد هوشنگ کاووسی که برخی فیلمها را با برچسب فیلمفارسی نفی میکرد، به نظر من فیلمفارسی به نیاز زمانه خودش پاسخ میداد.
این فیلمها به نیاز مخاطبانی که به تهران مهاجرت کرده بودند پاسخ میداد. شخصیت و فیلمهایی نظیر علی بیغم، خاطرخواه، گنج قارون پاسخی به نیاز مخاطب بود. هنوز هم در فیلمها طبقه کارگری صنعتی نمیبینیم. چند سال دوست داشتم به سینمای کارگری جایزه دهم ولی هنوز هم کارگر صنعتی جایش را در سینما باز نکرده است.
چون سینماگرهای روشنفکر ما هم زاییده طبقه کارگر نبودند. ولی وقتی عمران صلاحی شاعر بچه جوادیه است، شعر میگوید، کارگر هم در آن هست. شاید جریان فیلمسازی ما، بچههای تحصیلکرده خارج هستند یا اینجا تحصیل کردهاند، روستایی هستند، اما بچه کارگر نیستند. ما در پایان دهه ۹۰ از زن منفعل فیلمهای قبل از انقلاب به زن عصیانگر و کنشگر سیاسی رسیدیم. به نظرم شکل زن در سینما در فیلمهای دهه ۹۰ آژیر زن زندگی آزادی را به صدا درمیآورد.
مشکل در مدیریت این آدمهاست. این آدم حیف است و باید با این آدمها مدارا کرد. هنوز هم کارهای مخملباف را دوست دارم. به نظرم مخملباف یک الگوست که ما آدمها را در این سینما از کجا به کجا میرسانیم. برای جدیدها هم همین نکته صدق میکند، الان سعید روستایی را حفظ کنید.
دوره اصلاحات را با صفتی بگویم و آن جوانگرایی است که یکباره در سینما رخ داد. بهرام رادان، پرویز شهبازی آمد. اما دورهای بود که به یکباره نسلی از هنرپیشهها پیدایشان شد. در دوره ریاست جمهوری هاشمی و وزارت ارشاد میرسلیم طعم گیلاس را اجازه ندادند به جشنواره برود. وزیر ارشاد اجازه ندادند.
کیارستمی با ولایتی بچهمحل بود. ولایتی زنگ میزند به ضرغامی و فیلم را آزاد میکنند. در کشور عجیبی زندگی میکنیم. خودشان فیلم را توقیف میکنند و بعد از هم میخواهند فیلم را آزاد کنند.
از سال ۹۸ به این سمت سینمای امید نیست. مغزهای کوچک زنگزده را داریم. دقیقاً سینما نوعی مغزهای کوچک زنگزده دارد. فیلمسازان با موج ناامیدی. شکل دیگری از فیلمسازی هم ناشی از این به وجود آمد.